پايگاه جامع اطلاع رسانی ايرانيان جهان

مجله فرهنگی ادبی

 "ستاره باران"

شب تا به سحر ستاره باران
دامان كنم از فراق جانان
من بار نخست ديدم او را
نى درحضر از فراز ايوان
ديدم به دو چشم خودقيامت
زان قامت وزلف عنبرافشان
تا گرد رهش بديده آيد
من راه نشين شدم بدوران
كو خاك رهش كه روشنى را
باز آوردم به هردوچشمان
يك حلقه ز زلف عنبرينش
زنجير شده به گردن جان
يك قطره زشهد لعل نوشش
در كام من است آب حيوان
يكبار دگر ببينم او را
بازلف شكن شكن خرامان
اين جان بلب رسيده شايد
ياد آوردش ز عهد و پيمان
نى ساغر و نى سبو و جامم
چون خم ميم مدام جوشان
يا رب بكمال كبريائيت
از چشم بدش بلا بگردان
من جامه درم چوغنچه ازشوق
فرياد كنم چو. عندليبان
مائيم و هزار ناله ى زار
در طرف بنفشه چون هزاران
من گرد رهم ولى معلق
در حال و هواى عشق جانان
مس بودم و سُرخرو درآغاز
نا برده رهى به دُرد نوشان
از دولت عشق زرد رويم
زر گشتم و ليك ، زرتابان
گر قصدو نظر به قتل دارى
ما را برهان به تيرمژگان
از مويه چو مو زناله نايست
همواره بهادر پريشان

ابراهيم بهادر

در تاريخ ٢٦ تيرماه ٩٦ برابر با ١٧ جولاي ٢٠١٧ ونكور كانادا 

پرویز مشکاتیان,استاد پرویز مشکاتیان,عکس پرویز مشکاتیان

پرويز مشكاتيان یکی از برترین نوازندگان سنتور در تاریخ موسیقی ایران می باشد

 

پرویز مشکاتیان

پرویز مشکاتیان اهل نیشابور یکی از برترین نوازندگان موسیقی سنتی ایران بود. پرويز مشكاتيان گروه عارف را تشكيل داد و پس از استعفا از رادیو مؤسسه چاووش را با همراهی گروه عارف و شیدا تشکیل داد. استاد پرویز مشکاتیان یکی از جریان سازان موسیقی سنتی ایران می باشد.

 شناخت نامه پرویز مشکاتیان 

پرويز مشكاتيان متولد 24 اردیبهشت 1334 نیشابور بود. پرويز مشكاتيان مقدمات موسيقي را از 6 سالگي نزد پدرش، حسن مشكاتيان، آموخت و نخستين كنسرت خود را در سن 8 سالگي در مراسم گردهمايي دانش آموزان در مدرسه امير معزي نيشابور ارائه داد. پس از آن پرويز مشكاتيان در جشنواره موسيقي كه دراردوگاه رامسر برگزار مي شد به دفعات شركت كرد و در تمامي آنها مقامهاي ممتاز را به دست آورد.

 

پرویز مشكاتيان سال 1353 در دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران قبول شد. مشكاتيان همزمان به آموزش رديف ميززا عبدالله نزد نور علي خان برومند و رديف موسيقي سنتي نزد دكتر داريوش صفوت پرداخت. پرويز مشكاتيان همزمان با آموزش رديف مبانی موسیقی و موسيقي ايراني را نزد اساتیدی چون دکتر محمدتقی مسعودیه، عبدالله خان دوامی، سعید هرمزی، یوسف فروتن ادامه داد.

 

پرويز مشكاتيان از سال 1354 همكاري خود را با مرکز حفظ و اشاعه موسیقی به عنوان مدرس و نوازنده سنتور و سرپرست گروه زیر نظر دکتر داریوش صفوت ادامه داد و دركنار آن به اجراي كنسرت هاي متعدد با خوانندگاني چون پريسا( فاطمه واعظي) و هنگامه اخوان پرداخت.پرويز مشكاتيان در سال 1356 گروه عارف را تشكيل داد.

 

درهمين سال پرويز مشكاتيان در آزمون باربد که به ابتکار استاد نورعلی برومند برگزار می شد شركت كرد و به همراه پشنگ كامكار مقام اول در رشته سنتور را كسب كرد.پرويز مشكاتيان همچنین به همراه داريوش طلايي مقام ممتاز در رديف نوازي را به دست آورد.

 

پرويز مشكاتيان با افسانه شجریان دختر محمدرضا شجریان ازدواج کرد ولی در دهه ۱۳۷۰ از او طلاق گرفت.

 

فعالیت های پرویز مشکاتیان

پرویز مشکاتیان پس از استعفا از رادیو مؤسسه چاووش را با همراهی گروه عارف و شیدا تشکیل داد

 

پرویز مشکاتیان از سال ۱۳۵۶، همکاری با رادیو را زیر نظر هوشنگ ابتهاج آغاز کرد ولی پس از واقعه ۱۷شهریور ۱۳۵۷ استاد مشکاتیان از رادیو استعفا داد و مؤسسه چاووش را با همکاری هنرمندان گروه عارف و شیدا تشکیل داد. پرویز مشکاتیان سپس با همکاری شهرام ناظری، تصنیف «مرا عاشق» را بر روی شعر مولانا ساخت.

 

استاد پرویز مشکاتیان از سال ۱۳۵۸ تا سال ۱۳۶۷ با محمدرضا شجریان همکاری داشت که نتیجهٔ این همکاری، آثار ماندگاری چون بیداد، آستان جانان، سِرّ عشق، نوا و دستان بود. پرویز مشکاتیان در همهٔ این آثار، به عنوان آهنگساز و نوازندهٔ سنتور (در سِرّ عشق به عنوان نوازندهٔ سه‌تار) همکاری داشت.

 

از سال 67 استاد مشكاتيان همكاري خود با خوانندگان ديگري را هم در دستور كار خود قرار مي دهد كه شهرام ناظري (آلبوم لاله بهار)، علي جهاندار (آلبوم صبح مشتاقان)، عليرضا افتخاري (مقام صبر)، ايرج بسطامي (موسم گل، افشاري مركب، مژده بهار،وطن من)، علي رستميان و  حميد رضا نوربخش (كنسرت گروه عارف) از جمله آنها بوده‌اند.

 

پرویز مشکاتیان در فستيوال موسيقي روح زمين در لندن شركت كرد و مقام نخست اين جشنواره را به دست آورد. برخي از كارهاي استاد مشكاتيان نيز با تنظيم چهره هايي چون محمد رضا درويشي (جان عشاق و گنبد مينا) وكامبيز روشن روان (دود عود) منتشر شدند كه در هر سه اين آلبوم‌ها محمد رضا شجريان آواز خواند.

برخي از مهمترين قطعات ساخته شده توسط استاد پرویز مشكاتيان از سوي عليرضا جواهري نت نويسي وبه بازار موسيقي عرضه شد.

 

استاد پرویز مشكاتيان از سال 1376 اجراهاي صحنه اي و انتشار آلبوم را متوقف كرد و تا تابستان سال 84 كنسرتي در كشور اجرا نكرد. در تابستان 84 پرویز مشکاتیان به فكر تجديد ساختار گروه عارف و شيدا بر‌آمد كه حاصل آن اجراي كنسرتي در تالار كشور با صداي شهرام ناظري بود.

 

گفت و گو با پرویز مشکاتیان (از آخرین مصاحبه های مرحوم مشکاتیان)

آثار استاد پرویز مشکاتیان از کارهای ماندگار و فاخر موسیقی سنتی ایران است

 

1. استاد مشکاتیان برگزاری کنسرت‌های پرشمار امسال توسط بزرگان و نامداران موسیقی کشور سوای بحث فرهنگی و هنری، یکی از خلاءهای ذهنی و نوستالژیک مردم را پرکرد. برخورد مردم با این کنسرت‌ها بیشتر عکس‌المعل آنها نسبت به نوستالژی‌هایشان بود.

اگر چه این مساله را نمی‌توان به عنوان ملاک ارزیابی هنری در نظر گرفت ولی فضای اجتماعی جامعه ما این دغدغه را برای هر هنرمندی محترم می‌سازد. شما در این باره چطور فکر می‌کنید؟ آیا در برنامه‌ریزی برای کنسرت این دغدغه‌ی مخاطبانتان را هم در نظر می‌گیرید؟

من همیشه گفته‌ام اشتباه بزرگی است که در هر جای دنیا هنرمند فکر کند که مردم نمی‌فهمند، این حرف من تکراری است که می‌شود از عاطفه‌ی زمان سوءاستفاده کرد اما با حافظه‌ی زمان نمی‌شود کاری کرد و مردم در دراز مدت قضاوت درست می‌کنند.

 

در سال‌های فتراک و فراق تبادل فرهنگی بین هنرمند و هنرپذیر، رسانه‌ی ملی ما ساز را نشان نمی‌دهد و آن را پشت فواره پنهان می‌کند، بچه‌های ما تصویر بزرگان شعر و ادب خود را نمی‌بینند و شناختی از آنان ندارند. مگر این که در گستره‌ی محیط اطرافشان راهنمایی داشته باشند تا بتوانند ارتباطی بیابند و گرنه کلاً ارتباط فرهنگی بین نسل حاضر و بزرگان اندیشمند و فرهیخته‌ی ما قطع شده‌است.

 

ولی شما باز هم می‌بینید که پس از این همه سال صحبت فروغ، اخوان ثالث و شاملو هست - تازه به آنانی که در قید حیات هستند نمی‌پردازم - و از خیلی کسانی که تریبون و امکانی برای مطرح شدن داشته‌اند، نامی نیست. این یعنی مردم در دراز مدت قضاوت خودشان را درست انجام می‌دهند، یعنی این‌همه بوق و کرنای تبلیغاتی در غربال زمان کنار می‌رود. این اشتباه است که هنرمندی فکر کند مردم نمی‌فهمند و اینکه من چون پرویز مشکاتیانم به‌روی صحنه بروم و فکر کنم همین کافی‌است.

 

اصلاً همچین چیزی نیست و من نه‌تنها به این معتقد نیستم، بلکه در مقابل این تفکر جبهه‌ی شدیدی دارم. من معتقدم برای احترام به مخاطب باید برج و بارویی و ساز و برگی اندیشید، ولی این چاره‌اندیشی برای جلب و جذب بیشتر مخاطب نیست بلکه برای پیامی است که می‌خواهید بدهید وهرچه کنید باز هم کم کرده‌اید.

 

2. آقای مشکاتیان گفتید که برای احترام به مخاطب باید تمهیداتی اندیشید. این تمهیدات چیست؟

من همیشه به مخاطب احترام گذاشته‌ام و نمونه عینی آن همه‌ی کنسرت‌هایی است که با وسواس برگزار کرده‌ام. حتی اگر این کنسرت‌ها با فاصله‌های هفت سال و سه سال برگزار شده باشند. از لباس پوشیدن اعضا، آرایش صحنه و حتی نحوه‌ی عرضه‌ی بلیت‌‌ها یا انتخاب گروه تدارکات که همه به زعم من از وظایف تیم برگزارکننده است.

 

این‌بار هم در کنسرت‌های دیگر مانند جشن خانه‌ی موسیقی، کنسرت آقای شجریان در همین تالار وزارت کشور خیلی کاستی‌ها و هرج‌ومرج دیدم. مثلاً جای فردی که بلیت خریده بود یکی از استادان را نشانده بودند و بلند کردن ایشان هم درست نبود.

 

3. جناب مشکاتیان، با وجود این که کنسرت‌های بسیاری در ایران برگزار و فعالیت‌های گسترده‌ای در زمینه موسیقی انجام می‌شود اما به نظر می‌آید که هنوز در زمینه فرهنگ موسیقایی در جامعه دچار فقر هستیم.

تعارف که نداریم...! 30 سال است که از انقلاب گذشته و ما هنوز ننشسته‌ایم به پدیده‌ای به‌نام موسیقی به عنوان هنر اول بپردازیم. همه چیز به تعارف برگزار شده. اصلاً یک نفر از رسانه‌ی ملی آمده توضیح بدهد که به چه دلیل ساز نشان نمی‌دهند؟

 

این ساز متعلق به فرهنگ چند هزار ساله‌ی ایرانی‌هاست. جوانی که در زمان انقلاب کودکی بیش نبوده ساز مادری خودش را ندیده است، ساز و موسیقی که از زبان پیش‌تراست. اما اکنون بحث ما این است که چرا موسیقی ایرانی جهانی نمی‌شود؟ که به مضحکه شبیه است. خیلی از ژورنالیست‌ها این مسایل را به تعارف برگزار می‌کنند. چرا یک تیم از اهل رسانه و موسیقی نمی‌آیند نامه‌ای بنویسند به آقای ضرغامی و سوال کنند چرا ساز را نشان نمی‌دهید؟

 

اینجا ایران است، کشوری دارای فرهنگ، هویت و معرفت. سازها دراین فرهنگ، بی‌حساب و کتاب به این شکل در نیامده است. تار و سه‌تار ما به میزان امکانات و موقعیت‌های اقلیمی، جغرافیایی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و تاریخی به این شکل درآمده. مگر ممکن است که بشود این ساز را از بچه‌های‌مان بگیریم؟ جواب نسل‌های آینده را چه می‌خواهیم بدهیم؟ ساز وسیله‌ی بیان احساس بچه‌های این سرزمین است، جواب تهاجم فرهنگی را چگونه می‌دهیم؟

 

یک جوان وقتی از یک طرف امکانات سهل اینترنت و ماهواره را در دسترس دارد و از طرف دیگر ساز هم‌نهاد و هم‌سرزمینی خودش را که با ذات او نزدیک‌تر است، نمی‌شناسد، معلوم است که جذب فرهنگ و موسیقی غیر خودی می‌شود. نمی‌شود که به او گفت برو بمیر! این جوان یک تپش و جوششی می‌خواهد. آیا این سوال‌ها یکبار به‌طور جدی مطرح شده‌است؟ وظیفه‌ی ژورنالیست‌های متعهد و عاشق این سرزمین است که مسایلی از این دست را عنوان کنند و بعدش هم مقبولین و محبوبین جامعه آن را پیگیری کنند.

 

4. آقای مشکاتیان آثار شما از سال‌ها پیش به عنوان نماد پیوند ادبیات و موسیقی شناخته می‌شود و علاقه شما به ادبیات نیز ناگفته، پیداست. تاثیر این علاقه تا چه‌حد در آثار شما تاثیرگذار بوده است؟

من تغزل ایران را در اوج قلل ادبیات جهان می‌دانم و این گفته‌ی من تنها نیست، بنابراین کارهای بی‌کلام من هم باز متاثر از ادبیات ایران است، چه منظوم، چه منثور. من قطعه‌ی «چکاد» را تحت تاثیر دماوند «بهار» ساختم: «ای دیو سپید پای در بند/ ای گنبد گیتی ای دماوند» ... و زمانی که قطعه به شوشتری می‌رود بیت «ای مادر سر سپید بشنو/ این پند سیاه بخت فرزند» تداعی می‌شود. من دقیقاً پگاه روزی که چکاد را نوشتم ریتم این شعر در ذهنم کوبیده می‌شد و قطعه را می‌نوشتم. یعنی من حتی موسیقی بی‌کلامم هم متاثر از نمادها و نمودهایی از ادبیات ایرانی است.

 

5. استاد مشکاتیان،  آیا برای انتخاب اشعار قسمت‌های آوازی نیز معیار خاصی دارید؟

انتخاب اشعار آوازها مبتنی است بر انتخاب تصانیف چرا که از قبل ساخته‌شده‌اند. پس در انتخاب شعر، ستون‌ها تصانیف هستند که اشعار باید با آن همخوانی داشته باشد و این حساسیت را هم من دارم و هم شجریان از اول داشت. حتی قطعات بی‌کلام یک اثر بر اساس چگونگی قطعات فونداسیون باید تعیین شود که با هم هم‌خوانی و هم‌خونی داشته باشند.

 

30 سال است که از انقلاب گذشته و ما هنوز ننشسته‌ایم به پدیده‌ای به‌نام موسیقی به عنوان هنر اول بپردازیم. همه چیز به تعارف برگزار شده. اصلاً یک نفر از رسانه‌ی ملی آمده توضیح بدهد که به چه دلیل ساز نشان نمی‌دهند؟

 

این روزها آهنگسازان جوان بسیاری وارد عرصه‌ی موسیقی ایرانی شده‌اند و در حد و اندازه خودشان و با توجه به شرایط جامعه فعالیت‌هایی درخور توجهی دارند. اما اگر بخواهیم به تحلیل هنری آثار آنان بپردازیم، تقلید و یا شاید به عبارت بهتر پیروی تمام وکمال از جریانات موسیقی اویل دهه 60 بخصوص آثار شما در آن دیده می‌شود.

 

پرویز مشکاتیان یکی از جریان سازان موسیقی سنتی ایران می باشد

 

6. جناب استاد مشکاتیان، اگر آثار شما و هم‌نسلانتان از جنبش چاووش تا اواسط دهه 60 را آغاز جریانی خلاق برای تحول در موسیقی ایران قلمداد کنیم، متاسفانه باید بگوییم که این جریان در همانجا متوقف شده و عنصر سازنده «خلاقیت» در کارهای هنرمندان جوان کمتر دیده می‌شود. شما به عنوان یکی از الگوهای اصلی این نسل مشکل را در کجا می‌بینید؟

یک زمانی در یونان قدیم امپراتوری به نام «پریکلس» حکومت را در دست داشت که عاشق فلسفه بود و برای فلاسفه راه را باز کرد. هرآنچه برای کندوکاو و پژوهش می‌خواستند برایشان فراهم می‌کرد. یک نمونه‌ از نتیجه‌ی این عصر طلایی پیدایش «سقراط»، «افلاطون» و «ارسطو» بود که هنوز اگر بگوییم جهان وامدار فلسفه‌ی یونان است، گزافه نگفته‌ایم.

 

یک باغبان می‌تواند یک زمین بکر و حاصل‌خیز را به خویش وارهاند تا در آن خار رشد کند یا می‌تواند در آن انواع گل‌های فاخر و زیبا را پرورش دهد: «باران که در لطافت طبعش خلاف نیست/ در باغ لاله روید و در شوره‌زار خس».

 

مساله این است که بالندگی و رویندگی یک هنر به شرایط اجتماعی بستگی دارد که قامت راست کند یا زیر بار نگاه‌های ایدئولوژیک سرکوب و خفه شود. یک‌دوره‌ای دانشگاه ادبیات ما را «فروزانفر»ها، «همایی»‌ها و «خانلری»‌ها می‌گرداندند. پس انتشار کتب و تحلیل‌های ارزنده در آن دوران اتفاقی نبود.

 

امروز با این نگاه موجود و مسایلی مانند رسانه‌ی ملی که قبلاً گفتم، نمی‌دانم دو دهه‌ی دیگر چه خواهد شد. استثنا قاعده نمی‌شود. استعداد را نمی‌شود خفه کرد ولی پدید آمدن یک جریان بالنده شرط و شروط، مناسبات، زمینه‌ها و پس‌زمینه‌هایی دارد و همین جوری نمی‌شود که چیزی به‌وجود بیاید.

 

باید بگویم در موسیقی ما متاسفانه اندیشه، خرد و مطالعه کم بوده و گسست وجود داشته ولی بچه‌ها الان فرهنگمند شده‌اند و دید بازی دارند و اینها در نگاه من علی‌رغم ندانستگی‌ها و تحجرها در حال باروریست و خیلی دارد فرق می‌کند و همین‌ پاکی و زلالی و عشق بچه‌هاست که مرا به کنسرت ترغیب کرد و من بر آن شده‌ام که در شهرستان‌هایی که ممکن است،کنسرت برگزار کنم.

 

7. استاد مشکاتیان، فکر نمی‌کنید که بخشی از این ایستایی به سوءاستفاده های بخشی از خود جامعه موسیقی باز می‌گردد که عمداً می‌خواهند به این نازایی دامن بزنند؟

کاملاً درست می‌گویید آنها تخریبشان اگر بیشتر نباشد، کمتر نیست. کسی که به‌جز یک ابزار الکن چیزی ندارد و فقط جلوی پایش را می‌بیند می‌تواند مخرب باشد. من با تجربه‌ی 40 سال روی صحنه بودن تنها راه مقابله را فقط خوب کار کردن می‌دانم.

 

ابتذال فقط با خودش می‌تواند کورس بگذارد، در مقابله با یک متشاعر باید شاعر بود و مسلماً او ناراحت می‌شود که یک شاعر با شکوه ببیند چون مغازه‌اش بسته می‌شود. ولی الان متاسفانه، متاسفانه، متاسفانه جامعه ندانسته به سمتی پیش می‌رود که مشعل را دست همان‌هایی می‌دهد که مورد بحثمان هستند و دانشگاه‌ها و شورا‌های موسیقی دست همان‌هاست. شما ببینید در این سرزمین هفتاد میلیونی چند مدیر موسیقی از موسیقی مطلعند؟

 

8. آقای مشکاتیان شما در مصاحبه‌ای گفته بودید که به موسیقی ایرانی و آواز شجریان گوش نمی‌دهید، چرا که ممکن است آثارتان از آن متاثر شود. آیا این نگرانی آمیخته باوسواس منطقی است؟

نیچه می‌گوید: «برای پدید آوردن اثری ماندگار کاری تمام وقت لازم است» و من هم به این مساله کاملاً مومن و معتقد هستم، چون معمولاً یا در کار ساختن هستم یا پرداختن و اگر مجالی پیدا کنم برای موسیقی گوش کردن، موسیقی کلاسیک غرب را برای شنیدن انتخاب می‌کنم که این‌هم کمتر رخ می‌دهد برای این که یک‌وقت ناخودآگاه از یک جای آهنگم بیرون نزند. در کل رشته‌های هنری مثل موسیقی، فلسفه یا شعر توارد خاطرین داریم.

 

مثال عینی می‌زنم، نظامی می‌گوید: «آنچه خلاف آمد عادت بود/ قافله سالار سعادت بود»، حافظ هم می‌گوید: «از خلاف آمد عادت بطلب کام/ که من کسب جمعیت از آن زلف پریشان کردم». پس ما عبارت «خلاف آمد عادت» را اولین بار از نظامی می‌شنویم و ممکن است حافظ فکر می‌کرده این شعر نظامی را نشنیده باشد.

 

اما شاید از زمزمه‌ای این عبارت در ذهن او وارد شده باشد. البته این مساله در بین فلاسفه نیز موضوعیت دارد. پس من برای این خودم را از شنیدن موسیقی محروم می‌کنم که خدای نکرده برای من این مساله اتفاق نیفتد.

 

9. استاد پرویز مشکاتیان آیا شما این را می‌پذیرید که مثلاً «اخوان ثالث» شعر «شاملو» را نمی‌خواند که به قول شما مبادا توارد خاطرین به وجود آید؟

من نگفتم همیشه. در زمانی که در ساختن و پرداختن کاری هستم نه موسیقی خودم را گوش می‌کنم و نه موسیقی کس دیگری را. مسلم است که باید در جریان کارهای انجام شده باشم. حتی خیلی از بچه‌ها بزرگواری می‌کنند و کارهایشان را می‌آورند و از من نظر می‌خواهند که گاهی اینجا با هم کار را گوش می‌کنیم و من نظرم را به آنها می‌گویم.

 

10. گفتید اگر فرصت گوش دادن پیدا کنید، موسیقی کلاسیک غرب را انتخاب می‌کنید. انتخاب شما از دنیای موسیقی کلاسیک چیست؟ سلیقه پرویز مشکاتیان در انتخاب موسیقی کلاسیک قطعاً جالب خواهد بود...

من آرشیو موسیقی کلاسیکم از موسیقی ایرانیم بیشتر است و هرکدام از آنها برای من جاذبه‌ی خاص خودش را دارد. مثلاً «مالر» را از نظر ارکستراسیون می‌پسندم و آثار «بلا بارتوک»، «گریگ» و البته «باخ» را دوست دارم.

 

من در «توکاتا و فوگ» یک چیز خاصی می‌بینم که انگار باخ در آن زمان داشته کرات را می‌آفریده و دیگر نه برایم سازها مهم‌است و نه موسیقی و نه شخص باخ؛ بلکه کل آن‌ را به صورت یک حجم می‌بینم. یا مثلا اثر «طلوع» ساخته «ادوارد گریگ» بدنم را می‌لرزاند. هروقت اینجا مه صبحگاهی می‌نشیند، محال است که طلوع گریگ را گوش ندهم. با آن همه چیز برایم یک معنای دیگری پیدا می‌کند.

 

11. شما پس از چاووش همکاری‌ خود را با هم‌نسلانتان ادامه دادید که به خلق آثاری همچون «دود عود»، «جان عشاق»، «گنبد مینا» و ... منجر شد. از این دوره کمتر شنیده‌ایم...

اوایل دهه 60 در خانه مصفایی ساکن بودم. عصر یکی از روزهای سال 63 «کامبیز روشن‌روان»، به خانه‌ی ما آمد و وقتی گل‌ها را دید گفت: «من همیشه فکر می‌کردم این ملودی‌های زیبا را از کجا می‌آوری که با دیدن این فضا و گل‌ها دانستم. ». از طرف دیگر همسایه روزی پیش من آمد و گفت: عازم کانادا هستم و می‌خواهم خانه را اجاره بدهم و شما اگر آشنایی دارید معرفی کنید، من هم به آقای روشن‌روان زنگ زدم وگفتم: «کامبیز! می‌خواهم کاری کنم که زیباترین ملودی‌ها رو بسازی! ».

 

عصر همانروز قرارداد بسته شد و دو هفته بعد از آن روشن‌روان همسایه‌ی ماشد و «دود عود» حاصل دو سال همسایگی ما بود. بعد که به محل فعلی آمدیم. اول خانه‌ای را در این کوچه اجاره کردیم و این خانه را ساختم.

 

«حسین علیزاده»، «محمدرضا درویشی» و «بیژن کامکار» آمدند و از این‌جا خوششان آمد و کم‌کم ساکن این کوچه شدند. کارهایی مانند «جان عشاق» و «گنبد مینا» حاصل همسایگی با درویشی بود. اگر می‌بینید با علیزاده کار مشترکی نداشتیم، به این علت بود که همان‌سال‌ها ایشان دعوت شدند برای تدریس در دانشگاه برکلی آمریکا. ایشان وقتی هم رفتند خانه را به «کیهان کلهر» دادند. فکر می‌کنم مقبولیت کار، سوای دانش و احساس آنها حاصل ارتباط مداوم ما بوده است.

 

پرویز مشکاتیان با هنرمندان برجسته زیادی همکاری داشته است

 

12. موسم گل درویشی در این محله ساخته شد؟

موسم گل را، که من نظارت بر ضبط آن داشتم،درویشی با خواننده‌ی دیگری ضبط کرده بود، ولی یکروز به دلیلی تصمیم گرفت که خواننده را تغییر دهد. کار، کار سنگینی بود و حتی برخی از سازهای بادی را از ارتش آوردیم.

 

می‌دانید که هر خواننده‌ای اشل صدای خاصی دارد و در این کار اگر خواننده می‌خواست در همان جای خواننده‌ی قبلی بخواند خیلی پایین می‌شد، چناچه در اکتاو بالا هم می‌خواند چیز عجیبی می‌شد؛ یعنی جای صدای «قمر».

 

من از «ایرج بسطامی» خواستم که این کار را بخواند، وقتی کار را شنید با همان لهجه‌ی خودش گفت: «نمی‌شه، جگرم کنده‌ می‌شه». گفتم: «تو می‌توانی و اگر نتوانی یک سال و اندی زحمت با هشتاد و اندی ساز هدر رفته‌است». بالاخره با هم به استودیو رفتیم و موفق بیرون آمد و بار بزرگی را از دوش ما برداشت. اگر حنجره‌ای مثل ایرج نبود این کار در نمی‌آمد.

 

درگذشت پرویز مشکاتیان

پرویز مشکاتیان این هنرمند نامی کشورمان در تاریخ  29 شهریور 88 دارفانی را وداع گفت. خانه موسيقي در هشتمين سالگرد خود مراسمي در تالار كشور برگزار كرد و از مقام هنري پرویز مشکاتیان تجليل به عمل آورد.

 

آلبوم های پرویز مشکاتیان

پرویز مشکاتیان آثار متعددی با هنرمندان مختلف در کارنامه دارد

 

برخی از مهم ترین آلبوم های پرویز مشکاتیان به شرح زیر می باشند:

 

• سر عشق (درماهور)

 سه تار پرویز مشکاتیان     آواز محمد رضا شجریان

• بيداد (دستگاه همايون)

سنتور پرویز مشکاتیان     آواز محمد رضا شجریان

• بر آستان جانان (در شور و بيات ترك)

 سنتور پرویز مشکاتیان     آواز محمد رضا شجریان

• نوا (‌مركب خواني در دستگاه نوا) 

 سنتور پرویز مشکاتیان     آواز محمد رضا شجریان

• دستان (‌در دستگاه چهار گاه)

 سنتور پرویز مشکاتیان     آواز محمد رضا شجریان

• لاله بهار

 سنتور پرویز مشکاتیان     آواز شهرام ناظری

• افق مهر

 سنتور پرویز مشکاتیان     آواز ایرج بسطامی

• مقام صبر

 سنتور پرویز مشکاتیان     آواز علیرضا افتخاری

 

 پرویز مشكاتيان همچنین اجراي كنسرت‌هاي متعدد برون مرزي به همراه شجريان در كشورهاي اروپايي را در کارنامه دارد.

 

پرویز مشكاتيان علاوه بر ساز سنتور كه ساز تخصصي وی است با سه تار هم آشنايي كافي دارد و همنوازي سه تار در آلبوم سر عشق را خود وي انجام داده است.

زندگی نامه حسین قوامی, بیوگرافی فاخته

 

زندگی نامه حسین قوامی

 

حسین قوامی (فاخته) (۱۲۸۸ - ۱۳۶۸)، فرزند رضاقلی قوامی از خاندان‌های اصیل تهرانی  بود. وی یکی از خوانندگان اصلی برنامه گلها بود.

 

نام اصلی : حسین قوامی
نام مستعار : فاخته
تولد : اردیبهشت ۱۲۸۸ خورشیدی
ملیت : ایران
مرگ : ۱۷ اسفند ۱۳۶۸

 

بیوگرافی حسین قوامی:
نام حسین قوامی هنرمندی كه بیش از نیم قرن در خدمت موسیقی ایرانی بود ، نامی آشنای صاحبدلان است و مقام والای او بر كسی پوشیده نیست مردی فروتن و بی ادعا كه آوای دلنشین او در دلها جای دارد و صفحات یا نوارهای آوای جاودانی اش را در هر خانه ای می توان سراغ گرفت.

 

قوامی نه تنها خدمتگزار موسیقی بلكه مروج شعر و ادبیات نیز بود . شعرها را چنان واضح و آشكار می خواند كه هر شنونده ای می فهمید ، احساس می كرد و بدان گوش می سپرد . با قوامی  " رضی الدین آرتیمانی  "  را شناختیم و به حال و هوای اشعار سعدی و حافظ و مولانا نزدیك شدیم  . صدای نرم و بی مانندش ، درك فوق العاده اش از شعر و آگاهی ژرف اش از موسیقی ایرانی ، نام و یاد او را هرگز از قلب دوستدارانش نخواهد زدود .

 

سال 1288 خورشیدی در تهران زاده شد ، مادرش آوای گرمی داشت و به گفته ی استاد "  ..... هنگام تلاوت قرآن متوجه صدای گیرا و جذابش می شدیم ...." از ده – دوازده سالگی با صفحاتی كه در دسترس بود به تقلید از صدای خوانندگان پرداخت ، هر چند كه كار آسانی نبود و مخالفت پدر را نمی توانست سرسری بگیرد .

 

گلپا در کنار استاد حسین قوامی

 

مرحوم حسین خان اسماعیل زاده استاد بزرگ موسیقی نزدیك خانه ی قوامی كلاس تعلیم داشت . استادی كه هنرمندانی مانند : صبا  -  مرتضی محجوبی  -  رضا محجوبی  -  حسین یا حقی  -  حسین تهرانی  و  ....  از شاگردان او بودند . رفت و آمد خانوادگی سبب شد تا مرحوم اسماعیل زاده به قدرت صدای حسین پی ببرد و به او پیشنهاد تعلیم بدهد اما پدر تسلیم نا پذیر می نمود . همسایگان و اهل محل چون دیدند حسین ضمن علاقمندی به آداب مذهبی صدای خوشی دارد ، شبهای ماه رمضان دنبالش می رفتند و او را به مسجد سپهسالار می بردند و از روی دفترچه ای كه به دستش می دادند نزدیك به نیم ساعت در گلدسته ها مناجات خوانی می كرد . این نیز چندان نپایید و با ممنوعیت پدر  روبرو شد . از آن پس حسین تنها می توانست در خانه و دور از چشم پدر با استفاده از صفحه به تمرین آواز سرگرم شود .

 

پس از درگذشت پدر ، مادر روشنفكر فرمان آزادی حسین را صادر كرد و چون برادرش مشغول یاد گیری تار بود به كمك وی با استادانی چون  احمد عبادی  و حسین یا حقی  آشنا شد . سال 1308 تصادف به یاری او شتافت و مرحوم "  ظلی  " را شناخت . شناختی كه به دوستی نزدیك انجامید و تا پایان عمر "  ظلی  " ادامه یافت . سال 1312 نخست با برادران وفادار  و به دنبال آن با یكی از خوانندگان مشهور و سطح بالای آن دوران  "  مرحوم عبدالله حجازی  "  آشنا شد و مدت 6 سال نزد او به تعلیم آواز و شناخت ردیفهای موسیقی ایرانی گذراند . همزمان از محضر دیگر استادان كسب فیض كرد و به مقامی رسید كه اساتید موسیقی معتقد شدند كه او دستگاههای و مقام ها را به كمال می شناسد و اجرا می كند .

 

سال 1325 شادروان حسینقلی مستعان نویسنده ی مشهور كه ریاست رادیو را داشت از او خواست تا همراه برادران وفادار برنامه ای در رادیو اجرا كند . او خود در این مورد گفته  "  .... شب قول دادم اما صبح پشیمان شدم . می خواستم تلفنی انصراف خودرا اطلاع دهم اما مستعان شبانه خبر را به رادیو داده بود .كار از كار گذشته بود . ساعت 5/1 همراه با برادران وفادار و مرحوم همدانیان برنامه اجرا شد و بدنبال آن تلفن های رادیو برای شناختن این خوانند ه به صدا در آمد . اما كسی جواب قانع كننده ای نگرفت ، قوامی افسر ارتش بود و خوانندگی برای نظامیان ممنوع . این برنامه آوازی در مایه ی ابوعطا بود و او خود احساسش را چنین بیان كرده  "  بار اول كه می خواستم اجرای برنامه كنم ، وحشت كرده بودم و حتی در شروع برنامه از فكر اینكه میلیون ها نفر صدای مرا می شنوند و اگر وسط كار ، برنامه خراب شود ، چه آبرو ریزی خواهد شد ، بدنم به لرزه افتاد . ولی بعدها این مسئله عادی شد  " .

 

استاد حسین قوامی (فاخته)

 

او شش ماه با نام ( ناشناس ) آواز خواند و پس از آن به پیشنهاد مرحوم روح الله خالقی نام مستعار ( فاخته ای ) را برگزید و تا سال 1341 كه باز نشسته شد ، توانست با نام واقعی خودش برنامه اجرا كند . شادروان قوامی از سال 1325 تا سال 1331 هر هفته روز های جمعه در رادیو برنامه داشت و نزدیك به 300 برنامه اجرا كرد كه متاسفانه به دلیل كمبود امكان ضبط و پخش مستقیم اثری از آنها بر جای نمانده .

 

از سال 1331 تا 1337 به علت ماموریت های نظامی خارج  از تهران  ، از رادیو كناره گیری كرد . نگارنده در سال 1337 افتخار آن را یافتم تا در اراك با استاد آشنا شوم .

 

سال 1337 مرحوم داوود پیرنیا  بانی برنامه ی "  گلها  " استاد را به همكاری دعوت كرد ، او كه شش سال در رادیو برنامه اجرا نكرده بود ، ابتدا نپذیرفت . اما وقتی دانست چگونگی برنامه های موسیقی رادیو تغییراتی كرده و به خصوص برنامه ی گلها  وضع آبرومندانه و فرهنگی دارد ، و اركستر بزرگ گلها را زا نزدیك دید ، با شرط موافقت ارتش پذیرفت . مرحوم پیر نیا هم با نفوذ و اعتباری كه داشت این موافقت را كسب كرد ، و چنین بود كه استاد بین سالهای ( 45- 1337 ) یكی از پركارترین خوانندگان برنامه ی گلها بود .

 

استاد قوامی در تلویزیون نیز فعالیت داشت و شاگردانی تعلیم داد ، او خود گفته "  در سالهای آغازین كار تلویزیون ، كلاسی در ساختمان تلویزیون تاسیس شد و از بین  گروهی داوطلب 18 نفر برای تمرین آواز انتخاب شدند . حدود یك سال به همراهی استاد حنانه  ،  زرین پنجه و استاد بهاری به تعلیم شاگردان پرداختیم و هر كدام از ما آموزش یكی از رشته های موسیقی را بر عهده داشتیم " .

 

تو ای پری کجایی یکی از مشهورترین قطعاتی که قوامی اجرا کرده است

 

سال 1346 به دعوت سازمان یونسكو ، همراه با گروهی از هنرمندان برنامه هایی در آلمان و فرانسه اجرا كرد . برنامه ی او چنان مورد توجه مردم قرار گرفت كه قوامی و یارانش را گلباران كردند . برنامه ای نیز به مدت یك هفته با همراهی 17 تن از هنرمندان ایرانی در ( كابل ) اجرا كرد كه بی نهایت چشمگیر بود و مورد تشویق مردم افغانستان قرار گرفتند .

 

در همین سال به همراهی استادان ( جلیل شهناز و كسایی ) برنامه ای در سالن دانشكده ی ادبیات برای گروهی از بزرگان موسیقی جهان ، اجرا كرد كه بسیار جالب بود و یكی از استادان خارجی طی مصاحبه ای مطبوعاتی گفت " من تصور می كردم كه آواز ایرانی دارای ریتم نمی باشد ولی در اجرای برنامه های قوامی متوجه شدم كه این خواننده ریتمرا در آواز رعایت میكند و به نوازندگانش توجه ندارد و حاكم برنامه است .

 

درست موقعی كه باید آواز شروع كند شروع میكند و همین امر باعث شد كه متوجه شوم ریتم آواز ایرانی ، چهار ضربی است و تنها قوامی این را رعایت میكند و من این رعایت ریتم را در خوانندگان دیگر ندیدم و نشنیدم . قوامی در آواز ایرانی در سطح عالی و بالاتر از دیگر خوانندگان قرار دارد .

 

استاد نورعلی برومند نیز نظری همانند این داشت و معتقد بود كه در آن شرایط و برهه از زمان  در بین خوانندگان، قوامی در سطح بالاتری قرار دارد و خواننده ای ندا شتیم كه بتواند همپایه ی او بخواند .

 

مرحوم قوامی با هنرمندان معاصر خود روابطی دوستانه داشت و با همكاری استادانی مانند : مرحوم خالقی ، مرحوم بدیعی ، و عزیزانی چون : تجویدی ، پرویز یاحقی و مهندس همایون خرم آهنگ های به یاد ماندنی اجرا كرد ، ترانه های گیتی افروز ( داد از دل ) ساخته ی استاد تجویدی ، سرگشته ( توای پری كجایی ) ساخته ی همایون خرم ، جوانی از پرویز یاحقی ، ( ساقی نامه  ) از مرحوم بدیعی ، آهنگ بختیاری شوشتری ( محلی دو صدایی ) از مرحوم خالقی ، بخشی از این همكاری هاست .

 

از راست: استاد قوامی- استاد خوانساری- استاد شجریان

 

شادروان قوامی ، حال وهوای شعر و آهنگ را درك میكرد و همواره چنان می خواند كه شاعر و آهنگ ساز را به شگفتی وامی داشت . در سال 1366 نواری با عنوان ( آوای فاخته ) با آهنگی از عماد رام و صدای قوامی با اشعار حافظ و نیما و سال 1367 نیز (بهار عاشقان ) كه شاهكاری از قوامی و همایون خرم است با اشعار مولانا منتشر شد كه شگفتی آفرین است و بیانگر آنكه این هنرمند در مرز 80 سالگی هم همان صدای گرم گیرا و دلنشین را داشت و چنین مردی هرگز نخواهد مرد .

 

مرحوم قوامی در اواخر عمر به دلیل بیماری گوشه گیری گزید و خانه نشین بود ، ضعف چشمان توان خواندن و نوشتن را از او گرفته بود . تنها یاران نزدیكی چون عبدالعلی وزیری و مهندس گلشن ابراهیمی ، گاهی به دیدارش می رفتند و از میان موسیقی دانان ، شهرام ناظری شاید تنها كسی بود كه لحظه ای اورا فراموش نكرد .

 

همه او را دوست داشتند ، حتی جوانان كم سن و سال كه با دسته های گل به خانه اش میرفتند ، چهره ی تكیده و مهربانش را می بوسیدند و او با لبخند به این بوسه های لبریز از صفا و محبت پاسخ می داد ، شگفت زده می شد از اینكه می دید بر خلاف تصور ، جوانان اورا می شناسند و دوستش دارند . افسوس كه ( فاخته ) ی خوشخوان و هنر مند ، دیگر آن حال و حوصله ی گذشته را نداشت ، می توانست بخواند و خود می گفت " این چشمه در من خشك نشده ، شوق خواندن نمانده " .

 

مرگ حسین قوامی:
حسین قوامی پنج شنبه ۱۷ اسفند ۱۳۶۸ بیمارستان ایران مهر در ساعت ۸:۳۰ شب فوت شد و در امامزاده طاهر کرج در جوار غلام‌حسین بنان و مرتضی حنانه به خاک سپرده شد.

 

آثار معروف حسین قوامی:
از مشهورترین قطعاتی که قوامی اجرا کرده است باید به این چند آهنگ اشاره کرد:
سرگشته که بیش تر به نام بیت ترجیعش (تو ای پری کجایی) شناخته می‌شود؛ اثری از همایون خرم با شعر هوشنگ ابتهاج (ه. الف. سایه)
شب جدایی آهنگی از مجید وفادار
جوانی آهنگی از حسین یاحقی
برنامه گلهای تازه
برنامه برگ سبز
گلهای جاویدان

زندگینامه ی محمود فرشچیان, بیو گرافی محمود فرشچیان

 

استاد فرشچيان در نقاشي ايراني به وجود آورنده سبك و مكتب خاصي است

 

محمود فرشچیان (زادهٔ ۴ بهمن ۱۳۰۸ در اصفهان) نقاش بزرگ ایران است. بسیاری از آثار وی توسط وزیران امور خارجهٔ ایران (دکتر کمال خرازی و دکتر محمدجواد ظریف) به عنوان هدیه به سفرا و وزرای کشورهای خارجی اهدا شده است.

 

محمود فرشچیان
زاده : ۴ بهمن ۱۳۰۸ شمسی اصفهان
ملیت: ایرانی
شناخته‌شده برای:  نگارگری
سبک : مینیاتور

 

استاد محمود فرشچيان در سال 1308 در شهر هنرپرور اصفهان ديده به جهان گشود. پدرش كه مردي هنردوست بود با توجه به اشتياق فرزند به هنر نقاشي او را به كارگاه استاد حاج «ميرزاآقا امامي» رهنمون كرد. وي سپس در هنرستان هنرهاي زيباي اصفهان از استاد «عيسي بهادري» تعليم گرفت. پس از پايان اين دوره به اروپا رفت و چند سالي در آنجا به مطالعه و بررسي آثار نقاشان برجسته غرب همت گماشت و در نتيجه همين مطالعات بود كه به رهيافتي تازه از هنر نقاشان با معيارهاي جهاني رسيد.

 

پس از بازگشت به ايران كار خود را در اداره كل هنرهاي زيباي تهران آغاز كرد و پس از مدتي به مديريت اداره هنرهاي ملي و استادي دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران برگزيده شد. در اين ميان با كار و كوشش مداوم و خلق آثار شگفت‌انگيز، آوازه هنري او در ايران و در فراسوی مرزها گسترش يافت.

 

تابلو عصر عاشورا اثر استاد فرشچیان

 

استاد فرشچيان در حيطه نقاشي ايراني به وجود آورنده سبك و مكتب خاصي است كه در عين توجه به اصالت مباني سنتي اين هنر، با ابداع شيوه‌هاي نو، قابليت و كارايي نقاشي ايراني را افزايش داده است. او اين هنر را غنا بخشيد و از حالت الزامي يك پديده متكي به شعر و ادبيات رها ساخت و رسالت و ارزشي در حد ساير هنرها در نقاشي ايراني پديد آورد.

 

نقاشي‌هاي استاد آميزه دلپذيري از اصالت و نوآوري است. وي با خطوط روان و تركيب‌بندي‌هاي ظريف و مدور، راز و رمزها و اشارات دروني نهفته را در آثار خود به وجود مي‌آورد. در همين حال با نوآوري در گزينش موضوع و پرداخت اثر به گستره‌اي فراتر از قالب‌هاي مرسوم مي‌رسد. رنگ‌هاي تابناك و مواجي كه در آثار استاد ديده مي‌شود، آيتي است از ابتكار كه افسانه‌اي به نظر مي‌رسد.

 

آثار استاد فرشچيان در بيش از صدها نمايشگاه فردي و جمعي در ايران و ساير كشورها برپا گشته و با استقبال بسيار زيادي روبه‌رو شده است. برگزاري نمايشگاه‌هاي پي‌درپي معرف شهرت ايشان در پهنه جهاني است؛ به گونه‌اي كه موزه‌ها و كتابخانه‌ها و مجموعه‌داران شخصي و عاشقان هنر به داشتن قطعه‌اي از آثار او مباهات مي‌كنند.

 

با تأسيس موزه فرشچيان در مجموعه فرهنگي-تاريخي سعدآباد، سازمان ميراث فرهنگي كشور بر آن شد تا فرصتي براي عموم هموطنان عزيز و هنردوستان جهان فراهم آورد تا از آثار اين هنرمند بزرگ در يك مجموعه زيبا بازديد به عمل آورند. در اين موزه بالغ بر هفتاد اثر از آثار استاد گردآوري شده است.

 

همچنين طراحي‌هاي ضريح مطهر و منور حضرت اباعبدالله(ع) و ثامن‌الائمه حضرت رضا(ع) به قلم ماندگار و با كفايت استاد فرشچيان صورت گرفته است كه اين نقوش زرين، يادماني است خجسته در تاريخ فرهنگ و هنر ايران كه استاد به صورت افتخاري انجام داده و به اين توفيق، مفتخر است.

 

محمود فرشچیان نقاش بزرگ ایران است

 

برخی از افتخارات استاد فرشچیان:
 انضمام نام وی در فهرست روشنفکران قرن بیست و یکم
 نشان درجه یک هنر
 تندیس طلایی اسکار ایتالیا
 نشان هنر نخل طلایی ایتالیا
 تندیس طلایی اروپایی هنر، ایتالیا
 دیپلم آکادمیک اروپا، آکادمی اروپا، ایتالیا
 دیپلم لیاقت دانشگاه هنر، ایتالیا
 مدال طلای آکادمی هنر و کار، ایتالیا
 جایزهٔ اول وزارت فرهنگ و هنر، ایران
 مدال طلای جشنوارهٔ بین‌المللی هنر، بلژیک
 مدال طلای هنر نظامی، ایران

 

آثار زیبای استاد محمود فرشچیان

 

برخی آثار استاد فرشچیان:
«ضامن آهو»: طرحی از شمایل امام رضا
«پنجمین روز آفرینش»: در این تابلو همهٔ مخلوقات زمینی و آسمانی به ستایش پروردگار مشغول‌اند.
«عصر عاشورا»: فرشچیان در مورد نحوه طراحی این اثر می‌گوید:
«سه سال پیش از انقلاب روز عاشورا مادرم مرا نصیحت کرد و گفت: به روضه گوش کن تا چند کلمه حرف حساب بشنوی؛ و من با ایشان گفتم: من اول در اتاقم کاری دارم بعد خواهم رفت. حال عجیبی به من دست داد. وارد اتاق شدم، قلم را برداشتم و تابلوی عصر عاشورا را شروع کردم. قلم را که برداشتم تابلویی شد که الآن هست بدون هیچ تغییری». این اثر توسط او به موزه آستان قدس رضوی اهدا شد.
طراحی پنجمین ضریح حرم امام رضا
آخرین تابلوی او «ستایش» است که به گفته وی این تابلو برداشتی از مفهوم آیه 'یسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأرْضِ' است.
آخرین و پنجمین جلد از کتاب آثار محمود فرشچیان شامل تازه‌ترین آثار این هنرمند از سوی انتشارات گویا شامل ۱۵۰ اثر نگارگری و طراحی از تازه‌ترین آثار محمود فرشچیان در ۲۵۸ صفحه رنگی با کاغذ گلاسه در سال ۱۳۸۷ منتشر شده است. ناصر میرباقری ناشر این کتاب دربارهٔ ویژگی‌های این کتاب گفته‌است که این کتاب در قطع رحلی سلطانی در ۸ رنگ، در جلدهای مختلف چرمی، گالینکور با قاب مخصوص به خود روانه بازار شده که برای اولین بار در کتاب‌های آثار فرشچیان از رنگ متالیک نیز استفاده شده است
آثار آسمان چهارم و شام غریبان استاد محمود فرشچیان روز یکشنبه ۱۵ شهریور ۱۳۹۴ در مجموعه فرهنگی تاریخی سعدآباد رونمایی شد.
طرح ضریح جدید مقبره حسین بن علی در کربلا آخرین اثر مذهبی هنری فرشچیان است که با مهارت استادان طلاکار و نقره کار ایران به اجرا درآمده و در سال 91 در قم رونمایی وسپس به کشور عراق منتقل شد .

 

مينياتور هاي حيرت انگيز استاد محمود فرشچيان

 

 

بیوگرافی عباس کیارستمی , تصاویر عباس کیارستمی

 

زندگی نامه زنده یاد عباس کیارستمی

عباس کیارستمی (۱ تیر ۱۳۱۹ تهران - ۱۴ تیر ۱۳۹۵ پاریس) فیلمنامه‌نویس، تهیه‌کننده، کارگردان، کارگردان هنری، تدوین‌گر و عکاس بین‌المللی اهل ایران بود.

 

زاده : ۱ تیر  ۱۳۱۹ تهران، ایران
درگذشته : ۱۴ تیر ۱۳۹۵ پاریس، فرانسه
ملیت : ایرانی
دانشگاه : دانشگاه تهران
زمینه فعالیت : کارگردان
عکاس ، فیلمنامه‌نویس
تهیه‌کننده ، نویسنده
سال‌های فعالیت : ۱۳۵۱–۱۳۹۵
همسر :  پروین امیرقلی (۱۹۸۲–۱۹۶۹)
فرزندان : احمد کیارستمی ، بهمن کیارستمی
والدین : احمد کیارستمی ، زهرا کیارستمی

 

زندگی نامه عباس کیارستمی:
کیارستمی در سال ۱۳۱۹ در تهران به دنیا آمد. نخستین تجربه هنری او نقاشی بود او این هنر را تا پایان دوران نوجوانی همچنان ادامه داد تا آنجا که در سن ۱۸ سالگی توانست در یک مسابقه نقاشی برنده جایزه شود. وی اندکی پس از این کامیابی در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران پذیرفته شد.

 

او در دانشگاه بیشتر به فراگیری نقاشی و طراحی گرافیک پرداخت و در هنگام تحصیل برای تأمین هزینه‌های زندگی به عنوان پلیس راهنمایی رانندگی مشغول به کار شد. کیارستمی از سال ۱۳۴۰ یعنی در دهه ۱۹۶۰ به عنوان نقاش تبلیغاتی در آتلیه ۷ و یکی دو مؤسسه دیگر به کار طراحی جلد کتاب، پوستر و آگهی‌های بازرگانی پرداخت، و بعدها به «تبلی فیلم» رفت.

 

از سال ۱۳۴۶ در سازمان تبلیغاتی نگاره به طراحی و ساختن تیتراژ فیلم پرداخت که نخستین آنها تیتراژ فیلم وسوسه شیطان ساخته محمد زرین دست بود. طراحی پوستر و ساخت تیتراژ فیلم‌های قیصر و رضا موتوری ساخته مسعود کیمیایی را او انجام داد.

 

مدتی بعد به دعوت فیروز شیروانلو، که مسئولیت «امور سینمایی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را داشت به کانون رفت و در سال ۱۳۴۹ فیلم کوتاه نان و کوچه را ساخت. در سال ۱۳۵۱ فیلم زنگ تفریح را ساخت و با ساخت فیلم مسافر در سال ۱۳۵۳ مطرح شد. او در سینمای بعد از انقلاب پایه‌گذار سینمایی شد که تا به حال فیلمسازان زیادی پیرو این نوع سینما، فیلم ساخته و مطرح شده‌اند.

 

عباس کیارستمی کارگردان، کارگردان هنری، تدوین‌گر و عکاس بین‌المللی اهل ایران بود

 

عباس کیارستمی با فیلم طعم گیلاس در سال ۱۹۹۷ جایزه نخل طلای جشنواره فیلم کن را هم از آن خود کرده است. کیارستمی از ۱۹۶۲ تا ۱۹۶۶ روی هم رفته ۱۵۰ آگهی بازرگانی برای تلویزیون ایران ساخت. او تا پایان دهه ۱۹۶۰ آگهی آغاز فیلم‌هایی همچون قیصر ساخته مسعود کیمیایی و طرح کتاب‌های کودکان را انجام داد. کیارستمی در ۱۹۶۹ با پروین امیرقلی ازدواج کرد و در سال ۱۹۸۲ از او جدا شد. آن‌ها از این پیوند صاحب دو پسر به نام‌های احمد زاده ۱۹۷۱ و بهمن ۱۹۷۸ شدند. فرزند دوم او بهمن کیارستمی در سال ۱۹۹۳ در سن ۱۵ سالگی مدیر فیلم‌برداری و کارگردان شد و فیلم مستند سفری به دیار مسافر را ساخت.

 

کیارستمی از جمله کارگردانانی است که پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران در کشور باقی‌ماند. او بر این باور است که تصمیم به ماندن مهم‌ترین تصمیم او برای زندگی حرفه‌ای اش بوده است. او می‌گوید که حضور همیشگی‌اش در ایران و ملیت ایرانی اش توانایی او در ساخت فیلم را دو چندان کرده است، وی در این باره گفت:
اگر درختی را که ریشه در خاک دارد از جایی به جای دیگر ببرید، آن درخت دیگر میوه نمی‌دهد و اگر بدهد آن میوه دیگر به خوبی میوه‌ای که در سرزمین مادری‌اش می‌تواند بدهد نیست. این یک قانون طبیعت است. فکر می‌کنم اگر سرزمینم را رها کرده بودم درست مانند این درخت شده بودم. - عباس کیارستمی.

 

تصاویر عباس کیارستمی

 

دیگر فعالیت‌های عباس کیارستمی :
کیارستمی تجربه‌های متفاوتی در زمینه‌های مختلف نظیر آهنگسازی، طراحی صحنه، پوستر و لباس، تدوین و حتی بازیگری و رهبری اپرا داشته‌است، وی همچنین در زمینهٔ عکاسی طبیعت شناخته شده‌است. او به تازگی دو کتاب از ادبیات کلاسیک ایران به نام‌های حافظ به روایت عباس کیارستمی و سعدی از دست خویشتن فریاد را منتشر ساخته‌است.

 

عکاسی
نمایشگاه‌های عکس کیارستمی در ایتالیا، انگلستان، ژاپن، چین و موزه هنرهای معاصر تهران برپا شده است. در حراجی کریستی دبی به تاریخ ۱ مه ۲۰۰۸ میلادی، عکسی از کلکسیون عکس‌های عباس کیارستمی به قیمت حدود ۱۳۰ هزار دلار فروخته شد در ادامه این کار نمایشگاه دیگری از آثار کیارستمی در موزه هنر شهر امپراتوری، در قلب پکن برگزار شد.

 

تیتراژ و طراحی پوستر
به همین سادگی و یک حبه قند ساخته رضا میرکریمی نیز فیلمی بود که به خط عباس کیارستمی تیتراژ اولیه آن نوشته و به دست کیارستمی پوستر آن طراحی شده بود. طراحی پوستر و ساخت تیتراژ فیلمهای قیصر و رضا موتوری ساختهٔ مسعود کیمیایی نیز از دیگر اثرهای مورد توجه کیارستمی در طراحی بود.


کارگاه‌های آموزشی
کیارستمی در سالهای اخیر کارگاه‌های آموزشی متعددی را در شهرهای مختلف ایران و خارج از کشور برای هنرجویان برگزار کرده بود .


موسیقی
کیارستمی رهبری دو گروه اپرا را نیز در شهرهای پاریس و لندن به عهده داشت. او سابقه اجرای موفقیت آمیز اپرا زن‌ها همگی همان جورند را در جشنواره هنری فرانسه را در کارنامه خود دارد. همچنین عباس کیارستمی طراحی دکور صحنه، طراحی پوستر، بروشور و بلیت‌های کنسرت‌های مشکاتیان را انجام داده است.

 

معماری
کیارستمی داور سومین دوره جایزه معماری میر میران بود و همچنین درکنار تقوایی، بهمن جلالی و سیف‌الله صمدیان به داوری اولین مسابقه عکس فرش دست باف در ایران پرداخت. کیارستمی به همراه چند تن از معماران ایرانی نیز نمایشگاه آثار معماری هفتم را برگزار نمود.

 

داوری در جشنواره‌ها
کیارستمی در بسیاری از جشنواره‌های فیلم به عنوان داور حضور داشت که می‌توان از جشنواره فیلم کن در سال‌های ۱۹۹۳، ۲۰۰۲ و ۲۰۰۵ به عنوان برجسته‌ترین آن‌ها یاد کرد. همچنین در سال ۲۰۰۵ سرپرست داوران در بخش دوربین طلایی جشنوارهٔ فیلم کن بود. او در سال ۱۹۸۵ در جشنوارهٔ فیلم ونیز در سال ۱۹۹۰ در جشنوارهٔ فیلم لوکارنو در ۱۹۹۶ در جشنوارهٔ فیلم سن‌سباستین، در ۲۰۰۴ در جشنواره فیلم سائو پائولو، در ۲۰۰۷ در جشنوارهٔ فیلم کاپالبیو به عنوان سرپرست داوران و در سال ۲۰۱۱ در جشنواره فیلم کاستندورف صربستان به داوری پرداخت.

 

عباس کیارستمی مورد تحسین مخاطبان و منتقدان سراسر جهان قرار گرفته

 

ده فیلم‌ساز برتر آسیا
کیارستمی و فیلم کلوزآپ ساخته وی، در جریان بیستمین جشنواره بین‌المللی فیلم پوسان ۲۰۱۵ در رده‌بندی برترین هنرمندان و فیلم‌های قاره آسیا، در میان ۱۰ هنرمند و اثر شاخص قاره قرار گرفتند. عباس کیارستمی در فهرست ۱۰ کارگردان برتر سینمای آسیا، پس از یاسوجیرو اوزو و هو شیائو-شین در رده سوم برترین‌ها قرار گرفته است. آکیرا کوروساوا، ساتیا جیت رای، وونگ کار وای، اپیچاتپونگ ویراستاکول، جیا ژانکه، کنجی میزوگوچی و ادوارد یانگ رتبه‌های بعدی این رده‌بندی را به خود اختصاص داده‌اند.

 

بیماری و مرگ
در تاریخ ۷ فروردین ۱۳۹۵ کیارستمی در پی شدت گرفتن مشکلات جسمی، با نظر پزشکان معالج در بیمارستان بستری شد. در تاریخ شنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۵ خبری مبنی بر اینکه عباس کیارستمی از سرطان دستگاه گوارش رنج می‌برد منتشرشد . کیارستمی به دلایل متعدد، از جمله خونریزی داخلی، چهار عمل جراحی را پشت سر گذاشت.  در ادامه روند درمان وی رو به پیشرفت گزارش شده و طول درمان بنا به تشخیص تیم معالج برای کنترل شرایط بیماری، عباس کیارستمی در خواب مصنوعی به سر می‌برد. در ۱۵ فروردین نیز بیماری سرطان وی تکذیب شد.
کیارستمی پس از گذراندن دوره نقاهت در تهران برای ادامه درمان راهی فرانسه شد اما پس از چند روز به دلیل لخته شدن خون سکته مغزی کرد و در پاریس درگذشت.

 

عکس های عباس کیارستمی

 

جوایز و افتخارات عباس کیارستمی:
کیارستمی مورد تحسین مخاطبان و منتقدان سراسر جهان قرار گرفته و موفق به دریافت حداقل هشتاد جایزه معتبر تا سال ۲۰۱۴ شده بود .

 

فردی
جایزه روبرتو روسلینی ۱۹۹۰
جایزه سینمایی دکوورتس ۱۹۹۲
جایزه فرانسوا تروفو جشنواره فیلم جیفونی به خاطر مجموعه آثار ۱۹۹۳
جایزه پیر پائولو پازولینی ۱۹۹۵
مدال طلا فدریکو فلینی یونسکو ۱۹۹۵
دریافت نشان شوالیه هنر و ادب فرانسه لژیون دونور ۱۹۹۶
برنده نخل طلایی جشنواره فیلم کن ۱۹۹۷
جایزه یادبود ویتوریو دسیکا ۱۹۹۷
برنده مدال طلای فلینی ۱۹۹۷
جایزه اسکندر طلایی، جشنواره بین‌المللی فیلم تسالونیکی ۱۹۹۹
شیر نقره‌ای جشنواره فیلم ونیز ۱۹۹۹
لوح طلایی پانوراما سینمای اروپا ۱۹۹۹
جایزه ویژه جشنواره فیلم‌های مدیترانه‌ای مون‌پلیه ۱۹۹۹
جایزه آکیرا کوروساوا جشنواره فیلم سانفرانسیسکو برای یک عمر دستاورد هنری ۲۰۰۰
جایزه ویژه از وزارت فرهنگ و هنر لبنان ۲۰۰۰
دکترای افتخاری دانشگاه اکول نرمال سوپریور ۲۰۰۳
جایزه سینمایی کنراد ولف ۲۰۰۳
نامزد عضویت مؤسسه فیلم بریتانیا ۲۰۰۵
جایزه یک عمر دستاورد سینمایی جشنوارهٔ فیلم ایسلند ۲۰۰۵
نشان افتخار پلنگ طلایی، جشنواره فیلم لوکارنو ۲۰۰۵
جایزه یک عمر دستاورد جشنواره بین‌المللی فیلم ایروان ۲۰۰۵
برنده جایزه هانری لانگلوا ۲۰۰۶
دکترای افتخاری دانشگاه تولوز ۲۰۰۷
نشان استاد بزرگ جهان، جشنواره فیلم کلکته ۲۰۰۷
جایزه افتخاری فیلمساز، جشنواره فیلم ونیز ۲۰۰۸
دریافت جام جم ۲۰۰۸
جایزه جایزه شایستگی سینمایی برای یک عمر دستاورد سینمایی جشنواره فیلم مونیخ ۲۰۱۰
دکترای افتخاری دانشگاه پاریس ۲۰۱۰
خوشه طلایی جشنواره بین‌المللی فیلم وایادولید ۲۰۱۰
نشان افتخار دولت ژاپن ۲۰۱۳
نشان دکوراسیون علوم و هنر اتریش ۲۰۱۴
جایزه یک عمر دستاورد سینمایی جشنواره بین‌المللی فیلم پرتقال طلایی آنتالیا ۲۰۱۴

 

کتاب‌های عباس کیارستمی:
باد و برگ (شعر)
حافظ به روایت کیارستمی
سعدی از دست خویشتن فریاد
همراه با باد
ده (۱۰)
گرگی در کمین
جزئی از غزلیات شمس (آتش)

تبدیل نرخ ارز

تبدیل   به    

عضویت در خبرنامه

با عضویت در خبرنامه، توسط ایمیل از آخــریــن رویـــداد هـای وب سـایـت و هــمـچـنین آخـریـن اطلاعات مشاغل ایرانیان جهان با خبر شوید.

تماس با ما

اطلاعات تماس

  • 98-21-85315798+         ایران
  • 44-20-31292027+         انگلستان
  • 1-818-483-9105+          آمریکا
  •  ایمیل info(at)iranianyelloweb(dot)com
تهرانلندنلس آنجلستورنتوکوالالامپورپاریس
Scroll to top