
- پیشنهاد سیاه دزد کیفقاپ به دختر جوان
دزد شیطان صفت وقتی دختر وحشتزده به موبایل سرقتیاش زنگ زد پیشنهادی سیاه داد.همین تماسها و پیامکهای شوم کافی بود تا پلیس ورامین بتواند دو دزد خیابانی را ردیابی کند و یکی از آنان را بهدام اندازد.
به گزارش ایران، 27مردادماه سال جاری وقتی دختر جوان طعمه کیفقاپان پراید سوار شد به کلانتری 12 ورامین رفت و خواست دزدان کیفش دستگیر شوند. در این مرحله بازپرس «خرازانی» از شعبه سوم بازپرس دادسرای ورامین دستور داد تیمی از مأموران اداره مبارزه با سرقت پلیس آگاهی شرق تهران وارد عمل شوند.
کارآگاهان در گام نخست دختر جوان را تحت تحقیق گرفتند، وی گفت: ساعت هشت شب در خیابان 20متری رسالت ورامین به سمت خانه میرفتم که جوانی از پشت کیفم را از دستم قاپید و به سمت پراید نوکمدادی که راننده جوانی پشت فرمان آن بود رفت و سوار بر آن پا به فرار گذاشتند.وقتی تیم پلیسی شنید دختر جوان چهره کیفقاپ را کامل دیده است آلبوم مجرمان پیش روی دختر جوان قرار گرفت اما در این مرحله سرنخی از دزدان بهدست نیامد.
تجسسهای پلیسی به بنبست خورده بود تا اینکه دختر جوان نزد مأموران رفت و سرنخ جدیدی را در اختیار افسر پرونده قرار داد.
وی گفت: بعداز سرقت چند بار با گوشی موبایلم تماس گرفتم که خاموش بود اما چند روز پیش دوباره اتفاقی با موبایلم تماس گرفتم و دزد جوان جواب تلفنم را داد.
وی افزود: پسر جوان وقتی فهمید من همان دختری هستم که کیفم را دزدیده است پیشنهاد داد گوشیام را برایم بفرستد و شرط گذاشت باید تسلیم نیت شیطانیاش شوم. دختر جوان که ترسیده بود، گفت: بعد از این تماس، دزد جوان بارها به شماره موبایل جدیدم پیامکهای سیاه فرستاده است.همین سرنخ کافی بود تا کارآگاهان در اقدامهای ویژهای دست به ردیابی تلفن موبایل جدید دختر جوان زدند و توانستند مخفیگاه دزد شیطانی را شناسایی کنند.
روز 24 بهمن ماه سال جاری کارآگاهان در اقدامی غافلگیرانه «مهدی» را دستگیر کردند و این دزد 26 ساله در حالی که شوکه بود سعی داشت با ادعاهای دروغین خود را بیگناه نشان دهد.
مهدی به مأموران گفت: مغازه میوهفروشی دارم و نیازی به پول دزدی ندارم که بخواهم کیفقاپی کنم.
وی که سعی داشت مسیر تحقیق را منحرف کند وقتی مأموران گوشی سرقتی را در خانهاش پیدا کردند بهناچار لب به اعتراف باز کرد و گفت: من دزد نیستم و روز سرقت پشت فرمان نشسته بودم که دوستم «امید» خواست در کنار خیابان توقف کنم و بعد از دقایقی با کیف زنانهای که در دست داشت سوار خودرو شد و خواست با سرعت حرکت کنم.
ترسیده بودم و بدون اینکه سؤالی کنم پا به فرار گذاشتم و از این سرقت تنها یک گوشی موبایل سهم من شد و وقتی آن را روشن کردم و صدای دختر جوان را شنیدم وسوسه شیطانی به جانم نشست و پشیمانم.